سفارش تبلیغ
صبا ویژن

90/2/12
9:0 عصر

پارک

بدست صالح در دسته

بعدازظهرای پنجشنبه بر طبق قرارمون با برادرزاده ام میریم پارک تا خستگی یک هفته درس خوندن و مشق نوشتنش با سرسره بازی و الاکلنگ در بیاد. مطهره خانوم خیلی با حجابه و همیشه هم سعی می کنه در همه حال حجابشو حفظ کنه. اتفاقا موقع تاب بازی مطهره، یه خانومه ای که حجابش اصلا خوب نبود و واقعا تو شهر کوچیک ما بعیده، دخترشو داشت تاب می داد به مطهره گفت: موقع تاب بازی لااقل چادرتو دربیار که گیر نکنه بخوری زمین. منتظر عکس العمل مطهره بودم که ببینم به حرف اون خانومه گوش می کنه یا...... که مطهره با شیرین زبانی جوابشو داد که شما که سوار تاب نیستین چرا حجابتونو رعایت نمی کنین؟!

اون خانوم به فکر فرو رفت و دیگه ساکت شد. حتما پیش خودش به این فکر می کرده که چطور همچین کودک هفت هشت ساله ای این برهان رو براش میاره!


90/2/2
6:0 عصر

پیام اخراجی ها

بدست صالح در دسته

دیشب رفتم سینما که فیلم حاج مسعود دهنمکی رو ببینم، چون خیلی از دوستان سفارش کردن که حتما ببینش که در مورد حواشی انتخابات دو سال پیشه! فیلم خوبی بود. یعنی من که خوشم اومد و برخلاف تبلیغات سوء و حملاتی که این مدت بر علیه ده نمکی و فیلمش شده بود، تاثیر گذار بود. و انتخابات رو به دقت تجزیه و تحلیل کرده بود. و شخصیت پردازی خوبی شده بود. من فکر می کنم نسبت به جدایی نادر از سیمین، طیف گسترده تری از مردم رو مخاطب خودش قرار بده.

اما چیزی که دیشب بیشتر از فیلم روی من تاثیر گذاشت، حضور دختران و پسران جوان و نوجوانی بود که دو تا دو تا روی صندلی های سالن نشسته بودن و خدا می داند که تو اون تاریکی سینما با هم چه نسبتی دارن. من نمی دانم شما که اینجوری اید چرا اومدین فیلم ارزشی اخراجی ها رو ببینین؟؟ برین فیلم همون کسایی رو ببینین که مثل شما فکر می کنن! ایکاش این جوانان اندکی از پیام اصلی فیلم را هم می فهمیدن، حاج رسول ها نمیروند که شماها اینگونه زندگی کنید!!!